من سوءپرستی ازل اولما بوچون اولوم سودَنَ سی
مرا بدها پرستی از اول شاه ما بگوچرا آلت جنسیم برای سودانیها(شد)؟
من سوءپرستیژ اما سید علی مد من بودن زین
(قبول)من بدپرستیژ اما سید علی مُدِ من بودن ازاین(روست).
بغورام که نیس هیس یار من بغورام
غرور(عفت)م که نیست هیچکس یار من غرورم؟
برخوردام سکسی هیس نیدن برخوردام
بهم برخورد سکسی(باغیرت) هیچکسُ ندیدن بهم برخورد.
__________________
توضیح: ویدئوی سرگشاده جمعیت دفاع از حقوق زنان در اعتراض و اطلاع و آگاهی و هشدار رسانی عمومی در مورد ترویج فروش البسه ارزان قیمت ضد غریق جدید ساخت شرکت مافیایی فاشیستی جمعجوری کسخلی ویرانه های مریخ در بستر جامعه با هدف باطنی جمع آوری و کنیزداری زنان و دختران برای استفاده در نیل به اهداف درون و برون سازمانی مثل حصر و تبعید و قاچاق جسمی و روحی به شرکتهای همسوء در ویرانه ترین بخشهای مریخ و دراصل مغروق کردن این عزیزان جامعه در منجلاب و باتلاق فضاحت بطلان عمرو جوانی به ظاهر با شعارهای محبوب و مستهجن و فری بنده مانند حجاب هیچ محدوده ای ندارد اما در عمل و برخلاف ظاهر ریاکارانه و مزورانه مزدوران این شرکتهای معلوم الحال استفاده از چرم حیوانات مکروهی مثل پنگوئن و فک دریایی در ساخت این البسه که با تکنولوژی بهره گیری از نیروی بی وقفه و مداوم امواج آب دریا بخصوص در سطح و انفجار و انقباض گاز شیمیایی بوتان پایه بر اثر برخورد ریز امواج به لباس چیزی شبیه انجماد و تصعید گاز فرعون یخچال که در یک سیکل مداوم و همیشگی همواره فرد را بالای سطح آب نگه میدارد کراهت پوشیدن این البسه ضد دین جراحت آمیز اخلاق کسخلی ملت احمق شریف ویرانه های مریخ را دو چندان میکند.
*************
رسانه های معاند همسو با آخوندا از کلمه حجاب به جای چارقد و لچک و لته و روسری و توسری و خاک بر سری و چادر و مقنعه و این چیزا استفاده میکنن. مثلاً پیرزنی بدون حجاب به خیابان رفت. تو امور اجتماعی(مثل خیلی چیزا) وارد نیستم ولی گویی که بنده خدا کار اصالتاً بدی کرده باشه. درحالیکه کار عادی و طبیعیشُ که هزاران سال درش وقفه افتاده انجام داده. کم نیستن روستاها و مزارع و کشتزارهایی که ملت روزانه در هم مخلوطن و کمتر گرفتار این انتزاعی بازیهای مجهول الهویه که گویا تک تک سلولهای بدن، فلان جای شخص به حساب بیاد هستن. درحالیکه همونجور که الآن برخلاف خیلی ملت و جوامه باز بودن صورت خانمها کاملاً عادی و طبیعی و درسته برای مابقی پوشش هم همینه. حد پوشش عورت با توجه به فرهنگ کاملاً نسبیه تا برگ پهن درختی. یادم افتاد به مرکز توانبخشی که درش بستری بودم که وسط نصف شب و سرمایی که همه در خواب مرگ بودند، فردی که توصیفشُ کردم با اون صدای پشت سر هم میگفت “صدبار بگم، صدبار بگم، لااله الاالله، لااله الاالله” که با حرفای زنی که داشت به متانت براش توضیح میداد که کلیمیه معلوم شد میگفته روسری سرش کنه. خب تو که خلاف عرف وسط نیمه شب که همه جا رو خاموشی زدن از جات خارج شدی چشماتم کور میکردی. خلاصه میشه این جمله رو مقایسه کرد با جمله قبلی که فلان زن حجاب از سر برداشت که این حس رو میده که انگار کارخوبی کرده و از شر سایه سنگین ظلمتی جاهلانه نجات یافته. به هرحال باید برایند گرفت و مقرون به صرفه ترین حالت رو درنظر گرفت. این پارچه چیه روی سر میمون دوپای ماده؟ از کدوم گوری اومده؟ تو اون گرما! با اون همه آمار بالای پوکی استخوان در کشور؟ حجاب باعث افزایش توحش جامعه حداقل در باطن میشه. چون یه چیز غیر منطقی به شکل یک رسم عادی که نه حتی واجب و لازم توسط موجود ذاتاً منطقی رسد میشه. شبیه زن بیگناهی که با چادروچاقچول کامل رفته تا وسطای دریا همونجا گیر کرده بود و یکی با وعده بهشت آخوندی فریبش میداد. هرجور فرض بشه این موجود ذاتاً و نتیجتاً و همیشتاً بدبخت و سرکارگماشته شده اصل وضعش فرقی نمیکنه. باید حساب کرد چی چقدر به چه درد میخوره. وحی منزل و این حرفا چرنده. هر چه بوده در هر زمان و هرجا قانونی بوده که برای اون زمان و اونجا لازم بوده. حجاب اسلام هم باتوجه به خواستگاهش یعنی عربستان همیشه بشدت گرم نمیتونسته برای جلوگیری از سرما بوده باشه مگر پارچه سفیدی بوده که بر موهای مشکی و پرپشت زن عرب قدری باعث خنکیش میشده. حجاب اولش دستور پوشیدن جلباب بوده شاید شبیه عباوشنل فقط برای زنان پیغمبر که این سوال رُ پیش میاره که اصل مشکل چی میتونسته باشه؟ مشکل روانی خاصی در محمد که باعث شده به خودش آیه حجاب نازل کنه؟ یا قرتی بازی زنان شاه جدید و وحدت بخش عرب تو کوی و برزن که لازم شده ریش سفیدی و اعتبارداری به محمد بگه که به زنانت بگو مثل آدم رفتار کنن. به نظر میرسه موضوع باید از نماز بخصوص در جماعت شروع شده باشه. حالا طرف بره وسط هکتارها زمین زراعیش که فقط ملخ پر میزنه چادرچاقچول کنه برای رضای خدا یا نه وایسته تا ماهواه ها و پهپادهای جاسوسی سپاه بیان بهش جایزه بدن. شبیه بیت سعدی که گفته دوچیز نشانه نمیدونم چیست سکوت بوقت شلوغ و شلوغ بوقت سکوت. یا بقول عرب ظلم که یعنی قرار دادن چیزی درجای غیر اصل خود. میشه گفت اسلام شیعی که بمعنی مساوی بودن الله با محمده بعد از مرگ محمد وضعش همین بوده تا همین الآن با درجات و انواع مختلف. هرکس به اسم محمد هرچه خواسته گفته و هرکار خواسته کرده. مگر اسلام سنت لحاظ بشه که ذره ای واقعیتر و عاقلانه تره که این سؤال پیش میاد که چی بشه؟ اونهم برای ایرانی اونهم تو این دوره و زمونه؟ که بهشت و جهنم گیر کسی بیاد؟ مسخره تر از این دلیلی نیست؟ قیامت و بهشت و جهنم واقعی که در دوره زنده بودن فرد هرلحظه درحال رخدادنه و بمعنی قانون علیته. یعنی حالِت متأثر از گذشته و مؤثر در آیندس. بگو قانون چی باید باشه! قانون رو زمان محمد یا هرزمان و هرجای دیگه میگذارن که به یه دردی بخوره نه اینکه خودش درد باشه.
